خانه تگ‌ها آرشیو پیوندها بیوگرافی


فریدون مشیری


تو كیستی، كه من اینگونه بی تو بی تابم !؟

تو كیستی، كه من اینگونه بی تو بی تابم !؟

تو كیستی، كه من اینگونه بی تو بی تابم !؟«فریدون مشیری»تو كیستی، كه من اینگونه بی تو بی تابم؟شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم تو چیستی، كه من از موج هر تبسم توبسان قایق، س...

نظر ۰ بازدید ۳۴۵
ز عشق آغاز کن، تا نقش گردون را بگردانی

ز عشق آغاز کن، تا نقش گردون را بگردانی

ز عشق آغاز کن، تا نقش گردون را بگردانیکه تنها عشق سازد نقش گردون را دگرگونشبه مهر آویز و جان را روشنایی ده که این آیینهمه شادی است فرمانش، همه یاری است قانونشغم عشق تو...

نظر ۰ بازدید ۵۷۷
نرم نرمک می‌رسد اینک بهار

نرم نرمک می‌رسد اینک بهار

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاکشاخه‌های شسته، باران خورده، پاکآسمان آبی و ابر سپیدبرگ‌های سبز بیدعطـر نرگس، رقص بادنغمه ی شوق پرستوهای شادخلوت گرم کبوترهای مستنرم نر...

نظر ۰ بازدید ۲۹۵
 ای گرانمایه مادر - فریدون مشیری

ای گرانمایه مادر - فریدون مشیری

از تو می‌پرسم، ای اهوراچیست سرمایه رستگاری؟می‌رسد پاسخ از آسمان‌هادین خود را به مادر ادا كن!ای گرانمایه مادرجان فدای صفای شما بادبا شما از سَر و زَر چه گویمهستی من ...

نظر ۰ بازدید ۴۴۶
حریق خزان بود! - فریدون مشیری

حریق خزان بود! - فریدون مشیری

حریق خزان بود!همه برگ ها آتش سرخ،همه شاخه ها شعلهء زرد،درختان، همه دودِ پیچانبه تاراج باد!و برگی که می سوخت،میریخت،می مُرد.من از جنگل شعله ها می گذشتمغبار غروببه روی ...

نظر ۰ بازدید ۴۷۵
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را می‌تابانی

آه وقتی که تو لبخند نگاهت را می‌تابانی

کاش می‌دیدم، چیستآنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ست!آه وقتی که تو لبخند نگاهت را می‌تابانی بال مژگان بلندت را می‌خوابانی آه وقتی که تو چشمانت،آن جام لبالب از جان د...

نظر ۰ بازدید ۱۰۲۸
دوستان ده ها گروهند ...

دوستان ده ها گروهند ...

رفیقان دوستان ده ها گروهندکه هر یک در مسیر امتحانندگروهی صورتک بر چهره دارندبه ظاهر دوست اما دشمنانندگروهی وقت حاجت خاکبوسندولی هنگام خدمت ها نهانندگروهی خیر و شر د...

نظر ۰ بازدید ۹۲۷
 بوی باران...

بوی باران...

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاکشاخه‌های شسته، باران خورده، پاکآسمان آبی و ابر سپیدبرگ‌های سبز بیدعطـر نرگس، رقص بادنغمه ی شوق پرستوهای شادخلوت گرم کبوترهای مستنرم نر...

نظر ۰ بازدید ۶۰۵
که شعر او، خدای شعر من بود!

که شعر او، خدای شعر من بود!

شبی، همراه این اندوه جانکاه، مرا با شوخ چشمی گفتگو بود.نه چون من، های و هوی شاعری داشت ولی، شعر مجسّم: چشم او بود!به هر لبخند، یک «حافظ» غزل داشت. به هر گفتار، یک &

نظر ۰ بازدید ۴۳۲
بیمار خنده های تواَم، بیشتر بخند..

بیمار خنده های تواَم، بیشتر بخند..

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند صبحبگذار تا بنوشمت ای چشمه شراببیمار خنده های تواَم،بیشتر بخند..خورشید آرزوی منی،گرم تر بتاب..فریدون مشیری

نظر ۰ بازدید ۳۷۰
فریدون مشیری...

فریدون مشیری...

این کیست گشوده خوشتر از صبح پیشانی بیکرانه در من از شوق کدام گل شکفته ست این باغ پر از جوانه در من... فریدون مشیری

نظر ۰ بازدید ۳۹۲
بنشینم دم در چشم بر کوچه بدوزم با شوق

بنشینم دم در چشم بر کوچه بدوزم با شوق

یاد من باشد فردا حتمابه سلامی، دل همسایه ی خود شاد کنمبگذرم از سر تقصیر رفیق، بنشینم دم درچشم بر کوچه بدوزم با شوقتا که شاید برسد همسفری، ببرد این دل مارا با خود..و بدا...

نظر ۰ بازدید ۳۶۷
هر چه زیبایی و خوبی که دلم تشنه اوست

هر چه زیبایی و خوبی که دلم تشنه اوست

هر چه زیبایی و خوبی که دلم تشنه اوستمثل گل, صحبت دوستمثل پرواز, کبوترمی و موسیقی و مهتاب و کتابکوه, دریا, جنگل, یاس, سحراین همه یک سو, یک سوی دگرچهره همچو گل تازه تو !دوست...

نظر ۰ بازدید ۵۰۲
او همه من، من همه اویم!

او همه من، من همه اویم!

من نیز، چو خورشیددلم زنده به عشق است...راه دل خود را نتوانمکه نپویمهر صبحدر آیینه ‌ی جادوییِ خورشیدچون می ‌نگرماو همه من، من همه اویم!

نظر ۰ بازدید ۳۰۱۲
آن که آموخت به ما درس محبت ...

آن که آموخت به ما درس محبت ...

آهباز این دل سرگشته منیاد ‌آن قصه شیرین افتادبیستون بود و تمنای دو دوستآزمون بود و تماشای دو عشقدر زمانی که چو کبکخنده می زد شیرینتیشه می زد فرهادنه توان گفت به جان...

نظر ۰ بازدید ۶۷۶
چشم در راه بهارم آری ، چشم در راهِ بهار ….

چشم در راه بهارم آری ، چشم در راهِ بهار ….

????????????????????????????????????????????????‍ چشم در راه کسی هستمکوله بارش بر دوش ،آفتابش در دستخنده بر لب ، گل به دامن ، پیروزکوله بارش سرشار از عشق ، امیدآفتابش نوروزباسلامش ، شادی...

نظر ۰ بازدید ۴۵۱
من به تنگ آمده ام از همه چیز ...

من به تنگ آمده ام از همه چیز ...

مشت می کوبم بر درپنجه می سایم بر پنجره هامن دچار خفقانم، خفقان!‏من به تنگ آمده ام از همه چیز بگذارید هواری بزنم ...فریدون مشیری

نظر ۰ بازدید ۱۵۲۲
بی تو مهتاب ...

بی تو مهتاب ...

بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتمهمه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتمشوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودمشدم آن عاشق دیوانه که بودم !

نظر ۰ بازدید ۸۲۴




۱۲



  ساخت وبلاگ   |   روانشناس ایرانی در لندن  


رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! مشاهده