اگر دل را مرادی هست و مطلوبی ...
وصال توست اگر دل را مرادی هست و مطلوبی کنار توست اگر غم را کناری هست و پایانی سعدی
چون باد صبح ، رزق من از بوی گل بود
ناف مرا به نغمهٔ عشرت بریدهاندچون نی نمیزنم نفس بیترانهای صائب
مرا به عاشقی و دوست را به معشوقی...
مرا به عاشقی و دوست را به معشوقی...چه نسبت است؟ بگویید قاتل و مقتول!سعدی
تا به کجا کشد مرا مستی ِبی امانِ تو...
صبر پرید از دلم...عقل گریختاز سرم...تا به کجا کشد مرامستی ِبی امانِ تو...مولانا
ایدل تو به اسرار معما نرسی ...
ایدل تو به اسرار معما نرسیدر نکته زیرکان دانا نرسیاینجا به می لعل بهشتی می سازکانجا که بهشت است رسی یا نرسی...خیام
عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست
به جهان خرم ازآنم که جهان خرم ازوستعاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست
چه خوش است راز گفتن به ...
چه خوش است راز گفتن به حریف نکته سنجیکه سخن نگفته باشی؛ به سخن رسیده باشد… بیدل دهلوی
من گره خواهم زد ...
من گره خواهم زدچشمان را با خورشید،دل ها را با عشق،سایه ها را با آب،شاخه ها را با باد.سهراب سپهری
گر چشم دل بر آن مه آیینه رو کنی ...
گر چشم دل بر آن مه آیینه رو کنیسیر جهان در آینه ی روی او کنیخاک سیه مباش که کس برنگیردتآیینه شو که خدمت آن ماهرو کنیجان تو جلوه گاه جمال آنگهی شودکایینه اش به اشک صفا ش...
فردوس دل اسير خيال تو بودن است
فردوس دل اسير خيال تو بودن است عيد نگاه چشم برويت گشودن است بیدل