من جان توام کسی نبیند جان را
ابوسعید ابوالخیر - رباعیاتباز آ باز آ هر آنچه هستی باز آگر کافر و گبر و بتپرستی باز آاین درگه ما درگه نومیدی نیستصد بار اگر توبه شکستی باز آوصل تو کجا و من مهجور کجاد...
اشعار حافظ,اشعار سعدی,اشعار نظامی,اشعار مولوی,شعر غزل,غزلیات
ابوسعید ابوالخیر - رباعیاتباز آ باز آ هر آنچه هستی باز آگر کافر و گبر و بتپرستی باز آاین درگه ما درگه نومیدی نیستصد بار اگر توبه شکستی باز آوصل تو کجا و من مهجور کجاد...
در وصل تو پیوسته به گلشن بودمدر هجر تو با ناله و شیون بودمگفتم به دعا که چشم بد دور ز توای دوست مگر چشم بدت من بودمابوسعید ابوالخیر
دانی که چها چها چها میخواهم؟وصل تو من بی سر و پا میخواهمفریاد و فغان و نالهام دانی چیست؟یعنی که تُرا تُرا تُرا میخواهم...ابوسعید ابوالخیر
هنگام سپیدهدم خروس سحریدانی که چرا همی کند نوحهگری؟یعنی که نمودند در آیینهٔ صبحکز عمر شبی گذشت و تو بی خبری!ابوسعید ابوالخیر
گر در یمنی چو با منی پیش منیگر پیش منی چو بی منی در یمنیمن با تو چنانم ای نگار یمنیخود در غلطم که من توام یا تو منیابوسعید ابوالخیر
گفتا که: دلت کجاست؟ گفتم: بر اوپرسید که: او کجاست؟ گفتم: در دل...ابوسعید ابوالخیر
در خواب جمال يار خود ميديدموز باغ وصال او گلی می چيدممرغ سحری زخواب بيدارم کردای کاش که بيدار نمی گرديدم...ابوسعید ابوالخیر
وصل تو کجا ومن مهجور کجا؟دردانه کجا،حوصله مور کجا...!؟ابوسعید ابوالخیر
من بی تو دمی قرار نتوانم کرداحسان ترا شمار نتوانم کردگر بر تن من زفان شود هر مویییک شکر تو از هزار نتوانم کردابوسعید ابوالخیر
گویند بخواب، تا به خوابش بینی!ای بیخبران چه جای خوابست مرا؟!ابوسعید ابوالخیر
ابوسعید فضلالله بن ابوالخیر احمد بن محمد بن ابراهیم (۳۵۷-۴۴۰ق) معروف به شیخ ابوسعید ابوالخیر عارف و شاعر نامدار ایرانی قرن چهارم و پنجم است. ابوسعید در اول محرم ۳...
پرسیدم ازو واسطهٔ هجران راگفتا سببی هست بگویم آن رامن چشم توام اگر نبینی چه عجبمن جان توام کسی نبیند جان راابوسعید ابوالخیر