دستگیر بیچارگان خداست...
نقلست که روزی شیخ ابوسعيد ابوالخير مَستی را دید افتاده، گفت: دست به من ده، گفت: ای شیخ برو که دستگیری کار تو نیست، دستگیر بیچارگان خداست.عطار تذکره الاولیا
۰
۴۶۸
اشعار حافظ,اشعار سعدی,اشعار نظامی,اشعار مولوی,شعر غزل,غزلیات
نقلست که روزی شیخ ابوسعيد ابوالخير مَستی را دید افتاده، گفت: دست به من ده، گفت: ای شیخ برو که دستگیری کار تو نیست، دستگیر بیچارگان خداست.عطار تذکره الاولیا
نقلست که شیخ ابوالحسن خرقانی شبی نماز همی کرد آوازی شنود که هان بوالحسنو خواهی که آنچه از تو میدانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند؟شیخ گفت: ای بار خدایا خواهی تا آنچ...
هرچیزی را زکاتی استو زکاتِ عقلاندوهِ طویل است!عطار (وبلاگ اشعار tab)