نقلست که روزی شیخ ابوسعيد ابوالخير مَستی را دید افتاده، گفت: دست به من ده، گفت: ای شیخ برو که دستگیری کار تو نیست، دستگیر بیچارگان خداست.عطار تذکره الاولیا