ای کبوتر از آشیان کرانه کردی
بی سبب چرا ترک آشیانه کردی
یادی از رفیقان آشنا نکردی
زین مکان که با عاشقان درآن چمیدی
از آن چه دیدی
ناگهان چرا سوی دیگران پریدی
ترک یار نالان و ترک خانه کردی
بد گمان گشتم بر تو باری
بی وفا نبودی به یاری
در کف بازان شکاری
به صد زخم کاری
همانا دچاری
از فراقت من می کنم شیون دلبر من نگارین پر من
کی بود جانا کز وفا گردی دلبر من
نشینی بر من