مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» سرِ کویِ تو از کون و مکان ما را بس

سرِ کویِ تو از کون و مکان ما را بس

گُلعِذاری ز گلستانِ جهان ما را بس

زین چمن سایهٔ آن سروِ روان ما را بس

من و همصحبتیِ اهلِ ریا دورَم باد

از گرانانِ جهان، رَطلِ گران ما را بس

قصرِ فردوس به پاداشِ عمل می‌بخشند

ما که رندیم و گدا، دیرِ مُغان ما را بس

بنشین بر لبِ جوی و گذرِ عمر ببین

کاین اشارت ز جهانِ گذران، ما را بس

نقدِ بازارِ جهان بِنگر و آزارِ جهان

گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس

یار با ماست، چه حاجت که زیادت طلبیم؟

دولتِ صحبتِ آن مونسِ جان ما را بس

از درِ خویش خدا را به بهشتم مَفرست

که سرِ کویِ تو از کون و مکان ما را بس

حافظ از مَشْرَبِ قسمت گِلِه ناانصافیست

طبعِ چون آب و غزل‌هایِ روان ما را بس


 دیوان حافظ غزل 268

فرم ارسال نظر



  دستگاه آب قلیایی دکتر مومنی   |   روانشناس ایرانی در لندن   |   ساخت وبلاگ  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


 در 60 ثانیه وبلاگ خودتو بساز !! در 60 ثانیه وبلاگ خودتو بساز !! مشاهده