خانه تگ‌ها آرشیو پیوندها بیوگرافی


دی ۱۳۹۵


ماییم و موج سودا ...

ماییم و موج سودا ...

ماییم و موج سوداشب تا به روز تنهاخواهی بیا ببخشاخواهی برو جفا کنمولانا

نظر ۰ بازدید ۵۴۰
 در مزمت دوستان ریائی

در مزمت دوستان ریائی

رفیقی اندرین منزل ندیدمحقیقی دوستی یکدل ندیدمازین مشتی رفیقان ریائیبریدن بهترست از آشنائیهمه یار تو از بهر تراشندپی لقمه هوا دار تو باشندز تو جویند در دولت معونتگر...

نظر ۰ بازدید ۴۱۹
شعری بسیار زیبا از سعادت نامه ناصر خسرو

شعری بسیار زیبا از سعادت نامه ناصر خسرو

در دوستی و دشمنی و وفا چو خواهی کرد با کس دشمنی ساز میفکن دوستی با او زآغاز فکندن دوستی با کس سلیم است وفا بردن بسر کاری عظیم است مرنجان کس مخواهش عذر از آن پس ...

نظر ۰ بازدید ۱۱۸۱
صبح دولت مي دمد ...

صبح دولت مي دمد ...

باز شد چشم جهان اي بخت خواب آلودهانصبح دولت مي دمد برخيز زين خواب گرانبالش زير سرت کان مانده از اصحاب کهفمالشي ده چشم غفلت را و سر بردار از آنمحتشم کاشانی

نظر ۰ بازدید ۴۲۹
دانی که خبر ز عشق دارد؟

دانی که خبر ز عشق دارد؟

دوست دارم که کست دوست ندارد جز منحیف باشد که تو در خاطر اغیار آییسعدیدانی که خبر ز عشق دارد؟آن کز همه عالمش خبر نیستسعدی جان

نظر ۰ بازدید ۵۴۶
حافظ شیرازی ...

حافظ شیرازی ...

رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییمبا دوست بگوییم که او محرم راز است

نظر ۰ بازدید ۵۳۰
سهراب سپهری...

سهراب سپهری...

صبح ها وقتی خورشيد در می آيد متولد بشويمهيجان ها را پرواز دهيمروی ادراک، فضا، رنگ، صدا، پنجره، گل نم بزنيمآسمان را بنشانيم ميان دو هجای هستیريه را از ابديت پر و خالی ...

نظر ۰ بازدید ۶۵۷
درون خلوت ما غیر در نمی‌گنجد...

درون خلوت ما غیر در نمی‌گنجد...

مگر نسیم سحر بوی زلف یار من استکه راحت دل رنجور بی‌قرار من استبه خواب درنرود چشم بخت من همه عمرگرش به خواب ببینم که در کنار من استاگر معاینه بینم که قصد جان داردبه ...

نظر ۰ بازدید ۶۷۹
یارب تو مرا به نفس طناز مده

یارب تو مرا به نفس طناز مده

یارب تو مرا به نفس طناز مدهبا هر چه بجز توست مرا ساز مدهمن در تو گریزان شدم از فتنهٔ خویشمن آن توام مرا به من باز مدهمولانا

نظر ۰ بازدید ۵۶۰
گر امید وصل باشد ...

گر امید وصل باشد ...

ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست،گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست ...سعدی

نظر ۰ بازدید ۴۶۰
رشک می‌بردند شهری بر من و احوال من

رشک می‌بردند شهری بر من و احوال من

رشک می‌بردند شهری بر من و احوال منکرد ضایع کار من این بخت بی اقبال منطایری بودم من و غوغای بال افشانییچشم زخمی آمد و بشکست بر هم بال منوحشی بافقی

نظر ۰ بازدید ۵۶۱





  روانشناس ایرانی در لندن   |   ساخت وبلاگ  


رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! مشاهده