بازدید سایت خود را میلیونی کنید

مطالب پیشنهادی از سراسر وب

» من اگر پرغم اگر شادانم ، عاشق دولت آن سلطانم

من اگر پرغم اگر شادانم ، عاشق دولت آن سلطانم

من اگر پرغم اگر شادانم

عاشق دولت آن سلطانم

تا که خاک قدمش تاج من است

اگرم تاج دهی نستانم

تا لب قند خوشش پندم داد

قند روید بن هر دندانم

ای فروغِ ماهِ حُسن، از روی رخشان شما مطلب مرتبط ای فروغِ ماهِ حُسن، از روی رخشان شما

گلم ار چند که خارم در پاست

یوسفم گر چه در این زندانم

هر کی یعقوب من است او را من

مونس زاویه احزانم

در وصال شب او همچو نیم

قند می نوشم و در افغانم

پای من گر چه در این گل مانده‌ست

نه که من سرو چنین بستانم

ز جهان گر پنهانم چه عجب

که نهان باشد جان من جانم

گر چه پرخارم سر تا به قدم

کوری خار چو گل خندانم

بوده‌ام مؤمن توحید کنون

مؤمنان را پس از این ایمانم

سایه شخصم و اندازه او

قامتش چند بود چندانم

هر کی او سایه ندارد چو فلک

او بداند که ز خورشیدانم

قیمتم نبود هر چند زرم

که به بازار نیم در کانم

من درون دل این سنگ دلان

چون زر و خاک به کان یک سانم

چونک از کان جهان بازرهم

زان سوی کون و مکان من دانم

  دیوان شمس - مولوی

فرم ارسال نظر


مطالب پیشنهادی از سراسر وب


  ساخت وبلاگ   |   دستگاه آب قلیایی دکتر مومنی   |   روانشناس ایرانی در لندن  


آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین مطالب مجله


رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! رپورتاژ آگهی ثبت کن و دیده شو !! مشاهده