تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
باغبان گر پنجروزی صحبتِ گل بایدشبر جفایِ خارِ هجران صبرِ بلبل بایدشای دل اندر بندِ زلفش از پریشانی مَنالمرغِ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدشرندِ عالمسوز را با مص...
اشعار حافظ,اشعار سعدی,اشعار نظامی,اشعار مولوی,شعر غزل,غزلیات
باغبان گر پنجروزی صحبتِ گل بایدشبر جفایِ خارِ هجران صبرِ بلبل بایدشای دل اندر بندِ زلفش از پریشانی مَنالمرغِ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدشرندِ عالمسوز را با مص...
سینه از آتش دل، در غم جانانه بسوختآتشی بود در این خانه، که کاشانه بسوختتنم از واسطهٔ دوری دلبر بگداختجانم از آتشِ مهرِ رخِ جانانه بسوختسوز دل بین که ز بس آتش اشکم، دل ...
مهر گیاهکس نگذشت در دلم، تا تو به خاطر منییک نفس از درون من، خیمه به در نمیزنیمهرگیاه عهد من، تازهتر است هر زمانور تو درخت دوستی، از بن و بیخ برکنیکس نستاندم به هی...
روز مادر مبارک باداشعار زیبای شعرای نامی در وصف مادررحمت مادر اگر چه از خداستخدمت او هم فریضه است و سزاستمولوی - مثنویآسودگی از محن ندارد مادرآسایش جان و تن ندارد ماد...
مرا مست کردیشرابی مگر؟گرفتی مراشعر نابی مگر؟گرفتم سراغ تو را از نسیم،گل نورس منگلابی مگر؟رهاندی مرا از غم تشنگیچه سبزم به یاد تو،آبی مگر؟ز برق نگاهت چنان کوه برفدلم...
بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالیخوش باش زان که نبود این هر دو را زوالیدر وهم مینگنجد کاندر تصور عقلآید به هیچ معنی زین خوبتر مثالیحافظ
شهر به شهرشهر به شهر و کو به کو در طلبت شتافتمخانه به خانه در به در جستمت و نیافتمآه که تار و پود آن رفت به باد عاشقیجامه تقویی که من در همه عمر بافتمبر دل من زبس که جا ...
به مبارکی و شادی بِسِتان ز عشق جامیکه ندا کند شَرابش که کجاست تلخکامی؟چه بُوَد حیات بیاو؟ هوسی و چارمیخیچه بُوَد به پیشِ او جان؟ دَغَلی، کمینغلامیقَدحی دو چون بخ...
مرا مست کردیشرابی مگر؟گرفتی مراشعر نابی مگر؟گرفتم سراغ تو را از نسیم،گل نورس منگلابی مگر؟رهاندی مرا از غم تشنگیچه سبزم به یاد تو،آبی مگر؟ز برق نگاهت چنان کوه برفدلم...
آن دم که دل کند سوی دلبر اشارتیزان سر رسد به بیسر و باسر اشارتیزان رنگ اشارتی که به روز الست بودکآمد به جان مؤمن و کافر اشارتیزیرا که قهر و لطف کز آن بحر دررسیدبر سنگ ...
کشتی چو به دریای روان میگذردمیپندارد که نیستان میگذردما میگذریم ز این جهان در همه حالمیپندارم کاین جهان میگذرد مولوی-دیوان شمس
عشق را اندر دو عالم هیچ پذرفتار نیستچون گذشتی از دو عالم هیچکس را بار نیستهر دو عالم چیست رو نعلین بیرون کن ز پایتا رسی آنجا که آنجا نام و نور و نار نیستچون رسی آنجا نه ...
من خراب نگه نرگس شهلای توامبی خود از بادهٔ جام و می مینای توامتو به تحریک فلک فتنهٔ دوران منیمن به تصدیق نظر محو تماشای تواممیتوان یافتن از بی سر و سامانی منکه سراسی...
ای ظلمت شب مانع خورشید مشوای ابر حجاب روز امید مشوای مدت یک ساعتهی لذت جسماصل الم حاصل جاوید مشوای عارف گوینده نوائی برگویا قول درست یا خطائی برگودرهای گلستان و چمن...
بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمدبگذشت شب هجران معشوق پدید آمدآن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شدمعشوق تو عاشق شد شیخ تو مرید آمدشد جنگ و نظر آمد شد زهر و شکر آمدشد سنگ و گ...
بوی بهارنسیم خاک کوی تو ، بوی بهار می دهدشکوفه زار روی تو ، بوی بهار می دهدچو دسته های سنبله ، کنار هم فتاده ایبه روی شانه ، موی تو ، بوی بهار می دهدچو برگ یاس نو رسی ، ک...
دف می زنممن عاشق روی توام، کاین گونه بر دف میزنم می سوزم و برهر تسلای جگر دف میزنم در بند گیسوی توام، زنجیری موی توام چون بر نمی آید دگر کاری زمن، دف میزنمامشب منم مهما...
کعبۀ جانها تویی، گِردِ تو آرَم طَوافجغد نِیَم، بر خراب هیچ ندارم طوافپیشه ندارم جُزین، کار ندارم جُزینچون فلکم، روز و شب پیشه و کارم طوافبهتر ازین یار کیست؟ خوشت...
آمد رمضان و عید با ماستقفل آمد و آن کلید با ماستبربست دهان و دیده بگشادوان نور که دیده دید با ماستآمد رمضان به خدمت دلوان کش که دل آفرید با ماستدر روزه اگر پدید شد رنجگ...
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری دانی که رسیدن هنر گام زمان است تو رهرو دیرینه ی سر منزل عشقیبنگر ک...
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاکشاخههای شسته، باران خورده، پاکآسمان آبی و ابر سپیدبرگهای سبز بیدعطـر نرگس، رقص بادنغمه ی شوق پرستوهای شادخلوت گرم کبوترهای مستنرم نر...
فقط نفسMy place is the no placemy image is without faceof body no the sowi am of the devine homeچه تدبیر ای مسلمانان که من خود را نمیدانمنه ترسا نه یهودم من نه گبر و نه مسلمانمنه شرقیم نه غربیم نه علویم نه ...
شعر زیبای مبعث رسول اکرم (ص)ای منتهی رحمت والا محمدای جلوه ی لطف خدا بر ما محمدماذره و خورشید بی همتا محمدمابنده هستیم و فقط آقا، محمدذکرتو شد آرامش دلها محمدجام ولای ...
به جانب طور رو یابی تو آتشچو موسی آتشی پیدا در آنشز فرعونی جماعت چون که دوریبه آن وادی رسی وادی که طوریشنو جانا کنی فهمی کلامیکلامی را که منطق گفتمانیخلیل آسا به دور ا...